شادي و مهر

اجتماعی ‘اطلاع رسانی به جوانان شادی آفرین و کار آفرین

 

گپي با خدا
در رویا ها میدیدم که باخداگفتگومیکنم خدا پرسید : میخواهی با من گفتگو کنی اي بنده من؟ گفتم اگر وقتی بدهید . خندید وگفت: وقتم برای بندگان بی نهایت است .گفتم چه چیز در بشر شما را سخت متعجب می سازد ؟ ! فرمودند :کودکیشان .اینکه آنها از کودکیشان خسته شده می خواهند بزرگ شوند ودوباره پس ازمدتها آرزو می کنند باز  کودک شوند .اینکه آنها  سلامتی از دست میدهند تا پول بدست آورند وبعد پولشان را از دست می دهند تا سلامتی از دست رفته شان را به دست آورند .اینکه با اضطراب به آینده می نگرند وحال خویش را فراموش میکنند  و نه درحال زندگی میکنند ونه در آینده . اینکه آنها به گونه ای زندگی میکنند که هرگز گویی نمیمیرند وبه گونه ای میمیرند که گویی هرگز نزیسته اند .دستهایم را به سوی خدا درازکردم دستانم را به گرمی فشرد. پرسیدم  به  عنوان یک پدر ویا مادر کدام درس را به فرزندم بیاموزم ؟گفت  :  بیاموز که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد .همه کاری که میتواننند انجام دهند اینست که اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند . بیاموزید که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند . بیاموزید که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخم های عمیقی در قلب آنهایی که دوستشان داریم ایجاد کنیم اما سالها زمان میخواهد تا آ« زخمها را التیام بخشیم .بیاموزید که ثروتمند کسی نیست که بیشترین هارا دارد .بلکه کسی است که به کمترین ها نیاز دارد .بیاموزید که دونفرمیتوانند به یک نقطه نگاه کنند وآن را متفاوت ببینند . کافی نیست دیگران را فقط ببخشند بلکه خود را نیز باید ببخشند .و مهم تر ازهمه اینکه فقط باور کنند که :
من از رگ گردن به آنها نزديكترم ولي آنها توجهي نمي كنند. !

+نوشته شده در یک شنبه 12 تير 1390برچسب:رويا,گپي با خدا,بي همتا,ساعت11:18توسط علی پورباقر | |